مرینت: چرا همه چیز تاریکه و چشمانش را باز میکند
بانیکس: مرینت خوبی؟
مرینت: بانیکس چی شد؟ تو از کجا امدی ؟ اصلا چرا اون اتفاق افتاد؟!
بانکس: آروم باش مرینت. تو توی زمانی که هنوز استاد فو معجزه گر ها رو نداده گیر افتادی و متاسفانه من نمیتونم بیرونت بیارم.
مرینت: به جز بیرون اوردن راه دیگه ای هست؟
بانیکس: بله. معجزه گرامون رو عوض کنیم و تو در زمان سفر کنی و .
مرینت: باشه من آمادم . سریع میخوام از این جا برم
بانیکس: بس اینو بگیر و تبدیل شو.
مرینت: تبدیل در زمان شروع!!!
و رفت در نوری که دید.
مرینت: الان چی شد؟اینجا چرا این شکلیه؟باید فیلم زمان کمی پیش رو ببینم:
لیدی باگ: چرا کت جواب نمیده؟
گابریل: شاید یکی دزیدتش
لیدی باگ: چی؟!
ناگهنان اکومایی از پشت گابریل بال زد و روی گوشواره های لیدی باگ امد.
گابریل تبدیل به هاک ماث شد و گفت:
کفشدوزک نا امید و شکست خورده باید یک انتقامی بگیری.
ادامه دارد