شما وقتی این تصویر رو دیدید چه فکری کردید؟
یعنی گابریل قبل از مرگ مادر آدرین خوش اخلاق بود؟
بعد از مرگ مادر آدرین اصلا پیش هیچکس خوشحال نبود. به جز یک نفردرسته ناتالی بابا جان اگه تو ناتالی رو دوست داری دیگه چرا دنبال زنده کردن مادر آدرینی؟! یا اصلا یک سوال ذهنم رو درگیر کرده
اگه هاک ماث می تونه همه جا رو ببینه یا حس کنه چرا هویت مرینت و ادرین رو نمی دونه شده مرینت یا آدرین یکمی زیاد ناراحت ی عصبی شن عجب
ین داستان با دختری به نام مرینت و پسری به نام آدرین شروع میشه که قسمت اول که نامش معجزه گر است استاد فو با شرور شدن ایوان معجزه گر ها را به مرینت و ادرین میدهد و لیدی باک و کت نوار با هم دنیا رانجات میدهند ; اما از دست کی؟
از دست ارباب شرارت یا همون هاک ماث که با شرور کردن دیگران میخواهت معجزه گر های لیدی باگ و کت نوار بگیرد.
اما چرا؟
چون هر کی معجزه گر های لیدی باگ و کت نوار را داشته باشد به هر آرزویی خواهد رسید
سلام
براتون عکس و خلاصه ی قسمت جدید میراکلس رو آوردم
خلاصه: مثل همیشه یک اتفاق بد میوفته و یکی از دوستای مرینت شرور میشه.
داخل این ربات یک ادم هست که شرور شده و از دهان ربات لیزری میاد که به هر کی بخوره یک دختر صورتی میشه. کلا بیشتر ادم ها حتی مرینت و آدرین این شکلی میشن. قبلش برای عکس گرفتن مجبور شدن معجزه گر هاشون رو یک جا بذارن و بلک و تیکی هم بیرون بودن.
بلک و تیکی هم معجزه گر ها رو برداشتن و شروع کردن به گشتن صاحباشون. بلک نزدیک مرینت رفت و مرینت و قتی دیدش گفت بلک؟ بلک هم مجبور شد معجزه گر رو به مرینت بده و تیکی هم همین طور.
بقیه رو از سایت زیر ببینید.
https://cafefilim.com/v/rzdo11057192/
هاک ماث و ناتالی استاد فو رو پیدا کردن و جعبه ی معجزه گر ها رو یدن و هاک ماث کویین بی رو پر حرف کرد و شرورش کرد و جعبه رو به اون داد. اونم زنبور هاش رو فرستاد تا چند تا از ادم ها رو نیش بزنه و به فرمان خودش کنه و برای قوی تر شدنشون به تعدادی معجزه گر داد
از اون طرف هم لیدی باگ و کت نویر اماده ی نبرد شدن.
و لیدی و کت با کمک هم موفق شدن معجزه گر مار رو از لوکا بگیرن و بدن به کت. و با کلی تلاش تونستن اکوما رو از کویین بی بگیرن کویین بی هم اعصبانی شد و شروع کرد به برداشتن معجزه گر ها
بقیه رو از سایت زیر ببینید.
https://www.vidgine.ir/Video/v/39815
سلامممم من پلگ هستم کوامی آدرین. پنیر بوگندو خور معروف از نظر آدرین صاحبم. من یک کوامی گربه هستم و یکی از دو تا معجزه گر های اصلی هستممعجزه گرم انگشتره . ادرین با اون به کت نویر تبدیل میشه
حال ندارم حرف بزنم. باید پنیر بخورم بس ف ع ل ا
سلام ! من رو که میشناسید منم تیکی کوامی مرینتغذای من شیرینیه.
من یک کوامی کفشدوزک هستم و نگهبان ما کوامی ها استاد فو هستشمعجزه گر کفشدوزک دو گوشواره هست و مرینت با اون تبدیل به لیدی باگ میشه.
البته یک همکار هم داره
سلام دوستان
امدم بگم که هر چیزی خواستید براتون میزارم مثل:
کد بالابر میراکلس-لینک هر کلیپی از میراکلس- عکس-مطلب-خلاصه و
بدون پرداخت چیزی درخواست شما قبول میشود.
نظر ها حتما پس از 2 روز خوانده میشود
بس منتظرتونم
مرینت: بس من برای شکست تو یعنی خودم به معجزه گر های بیشتری نیاز دارم
و تمام معجزه گر ها را برداشت و به موتی موس تبدیل شد.
مرینت: وقت تبدیله!!
کمی بعد
لیدی باگ: گردونه خوش شانسی!
و با یک شمشیر به مرینت حمله کرد.
مرینت: موتی موس ترکیب بشه با روباه قرمز
لیدی باگ: نمیتونی شکستم بدی کوچولو تو بازنده ای!
مرینت: شبیه ساز روباه!!
مرینت چند تا از خودش رو ساخت و جلوی لیدی باگ وایساد.
مرینت ها: حالا بیا بگیر منو لیدی باگ!
لیدی باگ شروع کرد به گرفتن مرینت ها که مرینت اصلی از پشت روی لیدی باگ پرید و با فلوتش محکم روی Yoyo لیدی باگ زد و yoyo شکست.
مرینت اکوما رو نابود کرد
لیدی باگ: من شرور شده بودم؟ اینجا چرا این شکلیه؟ اصلا چه شکلی من 2 تا شدم؟!
مرینت: اره شرور شده بودی و کلی ماجرا داره و تو 2 تا نشدی تو آینده منی و من گذشته ی تو حالا برای اینکه آیندم این شکلی نباشه میشه لطفا گوشواره ها رو پس بدی؟
لیدی باگ : باشه. بگیر/
مرینت تشکر کرد و تبدیل به باینکس و به زمان خودش برگشت.
صبح روز بعد
مرینت: صبح بخیر تیکی دلم برات تنگ شده بود
تیکی: منم همینطور
تیکی: چیزی هست یادت رفته باشه؟؟
مرینت: اوه راست میگی! معجزه گر باینکس! بهتره تبدیل شیم
دختر کفشدوزکی آماده!
بعد از انجام
افرین لیدی باگ تونستی و همینطور به خوبی از معجزه گرم نگهداری کردی
لیدی باگ{مرینت}: خواهش میکنم من که.
لیدی باگ: بهتره دیگه برم فعلا
در مدرسه
پایان
لیدی باگ: من حاضرم ارباب
و از پنجره پرید و دنبال کت گشت
کت نوار: دو دورودو دورو دو که چشمش به لیدی باگ که روی سقف خونه ای بود و بهش زل زده بود افتاد.
کت نوار: چی نه
لیدی باگ وسط حرفش پرید: چی شده پیشی نگران شدی
کت نوار: نگران نباش بانو از دست اون اکوما نجاتت میدم. پنجه برنده!!
و دوید سمت لیدی باگ
لیدی باگ پرید پشت کت و پنجه اش رو گرفت و با زور زیاد پنجه رو روی کت گذاشت.
کت ناله ای بلند کشید و پودر شد
کمی بعد انفجار بزرگی اتفاق افتاد و همه نابود شدند.
مرینت بعد دیدن این کمی سکوت کرد
مرینت: بس اینجا همون جایی هست که این انفجار اتفاق افتاده فکر کنم معجزه گر ها نابود نشدن. بهتره یک سری به اونجا بزنم
کمی بعد.
مرینت: جعبه سالمه! باید فکر کنم رمزش چی بوداها یادم امد.
مرینت: درسته
و جعبه را بیرون اورد اما یکی با صدای خودش گفت:
عزیزم این جعبه مال منه
مرینت: چی لیدی باگ شرور!!! ولی تو باید با اون انفجار نابود شده باشی
لیدی باگ: شرور ها نمیمیرن باینکس جون
ادامه دارد
مرینت: چرا همه چیز تاریکه و چشمانش را باز میکند
بانیکس: مرینت خوبی؟
مرینت: بانیکس چی شد؟ تو از کجا امدی ؟ اصلا چرا اون اتفاق افتاد؟!
بانکس: آروم باش مرینت. تو توی زمانی که هنوز استاد فو معجزه گر ها رو نداده گیر افتادی و متاسفانه من نمیتونم بیرونت بیارم.
مرینت: به جز بیرون اوردن راه دیگه ای هست؟
بانیکس: بله. معجزه گرامون رو عوض کنیم و تو در زمان سفر کنی و .
مرینت: باشه من آمادم . سریع میخوام از این جا برم
بانیکس: بس اینو بگیر و تبدیل شو.
مرینت: تبدیل در زمان شروع!!!
و رفت در نوری که دید.
مرینت: الان چی شد؟اینجا چرا این شکلیه؟باید فیلم زمان کمی پیش رو ببینم:
لیدی باگ: چرا کت جواب نمیده؟
گابریل: شاید یکی دزیدتش
لیدی باگ: چی؟!
ناگهنان اکومایی از پشت گابریل بال زد و روی گوشواره های لیدی باگ امد.
گابریل تبدیل به هاک ماث شد و گفت:
کفشدوزک نا امید و شکست خورده باید یک انتقامی بگیری.
ادامه دارد
لیدی باگ: بالاخره این عملیات هم انجام شد.
کت نوار: اوه بانو, من دیگه باید برم خدانگهدار.
لیدی باگ: خداحافظ
روز بعد.
مرینت خمیازه ای کشید و گفت:
صبح بخیر تیکی. و چشمانش را مالید
اما جوابی شنیده نشد.
مرینت داد زد: تیکی!! و دستش را روی گوشش گذاشت اما گوشواره ای نبود.
مرینت وحشت زده از پله اتاقش پایین امد و کیفش را برداشت
مادر مرینت:صبحت بخیر عزیزم چی شده اینقدر عجله داری؟ بیا صبحانه بخور
مرینت: صبح بخیر مامان نه ممنون یک کار مهم دارم. و در را محکم بست و رفت
مرینت: باید برم پیش استاد فو اون از همه چیز خبر داره . اون میدونه چی شده.
مرینت: سلام استاد شما میدونید تیکی کجاست و معجزه گرم؟؟!
استاد فو: ببخشید شما از کجا منو میشناسید؟ شما چطوری میدونید من نگهبان معجزه گرام؟
مرینت: چی ام استاد وسط حرف مرینت میپرد
استاد فو: اها فهمیدم تو همکار هاک ماث هستی!!
مرینت: نه اینطور نیست منو چه طور یادتون رفته؟!
ادامه دارد
سلام چطورید
یک وب سایت معرکه برای کسایی ساختم که میراکلس رو دوست ندارن یا میراکلس و کلی چیز دیگه رو دوست دارن
فکر نکنید چون اسمش میس انیمه هست توش فقط انیمه هست
توش هر انیمیشنی پیداستهمه چیزش مجانیه
پس بفرمایید
.
.
.
.
http://mesanemh.royablog.ir/
هاک ماث: حالا میتونم لیدی باگ رو از ذهن کت نوار پاک کنم تا یکیشون ناراحت بشه و شرورش کنم
روز بعد.
مرینت: اوه رز ناراحت نباش همه چیز درست میشه
رز: ولم کن مرینت! و گریان در را بست.
و هاک ماث اکوما فرستاد تا رز رو شرور کنه
رز در حالی که شرور شده بود شروع کرد به نابود کردن.
مرینت:
دوستان چون وقتم کم بود ادامه رو رو گذاشتم برای روز بعد بس خداحافظ